-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:42020 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:30

آيتالله العظمي حاج سيد احمد خوانساري كه بود؟
مرجع بزرگ، حضرت آية الله العظمي مرحوم آقاي حاج سيد احمد خوانساري قدس سره، در زندگي «اسوة تقوا» و «نمونة فضيلت» و «كوه و قار» بود، و شيوه زندگي و خلق زيباي او هر انسان بيدار را به شيوه زندگي و اخلاق كريمة اولياي الهي متوجه ميكرد، شخصيت عظيم علمي و تقوايي اين مرد بزرگ، آنچنان وسيع و گسترده است كه انسان، خود را در ترسيم بزرگواريهاي او عاجز و ناتوان ميبيند و قلم و خامه در تحديد ابعاد گسترده وجود او خجل و شرمنده ميباشد.
به گفتة مرحوم آيه الله حائري، مؤسس بزرگ حوزة علمية قم، اجتهاد را به هر معني تفسير كنيم، آيه الله خوانساري مجتهد است و عدالت را هر گونه معني كنيم او عادل است، امام امت نيز درباره ايشان فرمودند: « اين عالم جليل بزرگوار و مرجع معظم كه پيوسته در حوزههاي علميه و مجامع متدينين مقام رفيع و بلندي داشت و عمر شريف خود را در راه تدريس و تربيت و علم و عمل به پايان رساند، حق بزرگي بر حوزهها دارد چه كه با رفتار و اعمال خود و تقوا و سيرة خويش پيوسته در نفوس مستعده مؤثر و موجب تربيت بود… .»
بيوگرافي آيه الله خوانساري
مرحوم آيه الله خوانساري فرزند عالم بزرگوار مرحوم حاج سيد يوسف خوانساري كه نسب شريف او به عبدالله بن موسي بن جعفر ميرسد، در محرم سال 1309 در شهرستان خوانسار ديده به جهان گشود پدر بزرگوار او فرزند سيد حسين، امام جمعه خوانسار بود. او نيز فرزند رجالي معروف سيد محمد مهدي مؤلف كتابي دربارة ابوبصير است كه همراه با « جوامع الفقهيه» به چاپ رسيده است.
فقيد سعيد مقدمات و سطوح عالي را در زادگاه خود نزد مرحوم سيد علي اكبر « بيدهندي » كه از تلاميذ مرحوم ميرزاي شيرازي بود، فراگرفت. آنگاه در سن شانزده سالگي براي تكميل معلومات رهسپار اصفهان شد و در حوزه علميه بزرگ اصفهان به تحصيل پرداخت و در درس خارج مرحوم «حاج مير محمد صادق احمد آبادي اصفهاني» كه از تلاميذ برجستة مرحوم محقق خراساني بود، شركت جست، و استخوان بندي علمي خود را در فقه و اصول به صورت چشمگيري تكميل كرد.
آنگاه براي فراگيري بيشتر، حوزة اصفهان را در سن بيست سالگي ترك گفت و به عزم تحصيل، رهسپار « نجف اشرف» گرديد، در آن زمان محور تدريس و اقطاب علم در حوزة علميه نجف، شخصيتهاي عظيمي مانند: آخوند خراساني و سيد محمد كاظم يزدي و شيخ شريعت اصفهاني بودند. وي حدود يك سال از محضر پرفيض محقق خراساني بهره برده و پس از درگذشت او در درس خارج مرحوم سيد يزدي صاحب «عروه الوثقي» و شيخ شريعت اصفهاني شركت كرده وبهره ها برد.
علاقة او به آشنايي با افكار متبحران و محققان حوزة بزرگ نجف سبب شد كه علاوه بر اين شخصيتها از حوزههاي درسي مرحوم محقق نائيني (متوفاي 1355) و مرحوم محقق عراقي (متوفاي 1361) بهره بگيرد و با افكار فقهي و مباني اصولي اين دو استاد بزرگ آن روز آشنا شود.
وي در اين مدت، رجال را از عالم بزرگ رجال در عصر خود مرحوم « سيد ابوتراب خوانساري» فراگرفت و در سال 1336 به ايران بازگشت.
ورود او به ايران همزمان با تأسيس حوزة علميه در اراك بود كه در سال 1342 به وسيلة مرحوم « آيه الله العظمي حائري» پي ريزي گرديد. وي بر اثر آشنايي خاصي كه با مرحوم آيه الله حائري داشت، رهسپار اراك گرديد تا از خرمن علم مرحوم آيه الله حائري بهره بگيرد و در كنار آن به وظايف علمي و تعليمي و تربيتي اشتغال جويد.
دست تقدير مرحوم آيه الله حائري را در سال 1340 هجري برابر فروردين 1301 شمسي به سرزمين مقدس قم كشاند، و علماي بزرگ قم از محضر پرفيضش درخواست اقامت كرده، و خواهان انتقال حوزة اراك به قم، و تأسيس حوزهاي در اين شهر مقدس شدند، مرحوم آيه الله حائري تصميم را موكول بر مساعد بودن استخاره نمود، اتفاقاً استخاره بسيار مساعد و در سرآغاز صفحه با جملة «و آتوني بأهلكم أجمعين» روبرو گرديد! از اين جهت رحل اقامت در قم افكند، و از اطراف و اكناف، فضلا و دانشمندان و عاشقان علم و فضيلت به اين شهر مقدس سرازير شدند و به همين جهت، آيه الله حائري كلية تلاميذ و محصلين اراك را به حوزة علمية قم فراخواند.
مرحوم آيه الله خوانساري پس از مهاجرت آيه الله حائري به قم، شش ماه در اراك توقف كرده آنگاه كه از رغبت آيه الله حائري نسبت به مهاجرت ايشان به قم آگاه شد، فوراً اراك را به عزم اقامت در قم ترك نمود.
بعد از ورود به حوزة علميه قم در حالي كه خود يكي از مدرسين عالي مقام بود، در حوزة درس فقهي و اصولي مرحوم آيه الله حائري حاضر ميشد و كمتر در درس سخن ميگفت. ولي روزي هم كه لب به سخن ميگشود و اعتراض خود را به مباني استاد مطرح ميكرد، توجه مرحوم آيه الله حائري را كاملاً جلب مينمود و احياناً حل اشكال او موكول به روز بعد ميشد.
وي در مدت اقامت خود در قم، فلسفة مشاء را نزد مرحوم ميرزا علي اكبر حكيم يزدي كه از معاريف فلسفه و حكمت در قم بود، آموخت و نزد او «اشارات» و «اسفار» را فراگرفت، و همچنان كه رياضيات عالي را نزد مرحوم حاج ميرزا محمد حسن رياضي كه از بستگان خود آن مرحوم بود، آموخت، و به حق در علوم رياضي و هندسه به درجة بس شايسته و قابل تحسيني رسيد و گاهي كه با برخي از بستگان خود كه ليسانسيه رياضي بودند به مذاكره ميپرداخت، تفوق رياضي او آشكار و نمايان بود.
وي نه تنها در اين علوم سرآمد اقران به شمار ميرفت، حتي در تاريخ نيز تبحر خاصي داشت و خط نستعليق را به صورت زيبا مينوشت.
مرحوم آيه الله خوانساري تا سال 1370 برابر 1330 هجري شمسي در قم اقامت نمود و در اين مدت سي سال به وظايف علمي و تربيتي پرداخت و پيوسته حوزه درس او مورد توجه افراد با استعداد بود و توانست گروهي را تربيت كند، همچنان كه شيوة زندگي، خلق نبوي، وقار شكوهمند و سكوت پرمعني او در غير موارد ضرورت، خود درس عظيمي براي افراد مهذب و خواهان سير و سلوك بود.
مرحوم آيه الله خوانساري آثار علمي و ارزندهاي از خود به يادگار گذارد كه ما بخش مطبوع آن را يادآور ميشويم:
1. جامع المدارك. اين كتاب يك دوره فقه استدلالي است كه به صورت شرح بر « المختصر النافع» محقق حلي ـ متوفاي 676 ـ نگارش يافته و بر مسائل فقهي از طريق كتاب و سنت و ساير مدارك اجتهادي استدلال نموده است. مراجعه به اين كتاب، انسان را با دقت و ريزهكاريهاي فقيد سعيد در فقه آشنا ميسازد. اين كتاب در 7 جلد چاپ شده است و هم اكنون مورد استفاده علما و فضلاي حوزههاي علميه ميباشد.
2. العقائد الحقه.يك دوره اصول دين استدلالي است كه به زبان عربي نگارش يافته و به صورت مستدل، مسائل عقيدتي را مطرح كرده است و مطالعه اين كتاب ما را بر احاطه و تسلط آن مرحوم بر فلسفه و كلام آشنا ميسازد
3. تعليقه بر «العروه الوثقي» كه افكار فقهي خود را آنجا كه با نظريه مرحوم سيد يزدي، مخالف است مطرح ميكند.
فقيد سعيد در بيست و هفتم ربيع الثاني برابر29 ديماه 1365 ديده از جهان پوشيد.

: آية الله جعفر سبحاني
سيماي فرزانگان ج 2

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.